...

سلام به همه بچه های مهندسی برق 


تشکر ویژه دارم از نویسنده های  وبلاگ که واقعا زحمت میکشن و مطلب های خودشونو در و بلاگ قرار میدن.


الان که به وبلاگ نگاه میکنم این وبلاگ در حد بچه های مهندسی برق نیست.

واقعا صفحه اول وبلاگ رو میبینم خندم میگیره که سری مطالبی که در حد ما بچه ها برق نیست رو گذاشتین.

ایا درکی که شما از مهندسی برق دارین اینه فقط؟؟؟؟؟؟

وبلاگ های مهندسی برق زیادی دیدم از دانشگاه های مختلف که ادمو تحت تاثیر مطالبشون قرار میگیره.

دوستان نویسنده ازتون خواهش میکنم مطالب جدی تری داخل وب قرار بدین تا بقیه کسایی که از وب بازدید میکنن  نظر خودشون رو بدن.

تا اینجا که من   دیدم  و نظری که خودم گذاشتم جز این حرفا نبوده: مرسی عالی بود یا ... . این یعنی چی اخه؟؟

اگه دقت کنین داخل صفحه اول وب به غیر مطلب ادبی و عاشقانه مطلب علمی ما نداریم.

یه نکته دیگه هم عرض کنم از این به بعد بر اساس فعالیتی که نویسنده ها داشته باشن موقعیتشون در جایگاه نویسنده ها وبلاگ تغییر میکند.

امیدوارم نظراتتون رو برام در این پست بگید 


براتون در امتحان میانترم ریاضی هم ارزوی موفقیت دارم.


ممنون از همگی 


کاظمی

دانستنیهای نجوم و فیزیک

 این داستان را به این دلیل اوردم که بدانید مفاهیم و ارزش ها در گذر زمان دچار تغییر اساسی می شوند مثل همین کلمه نجوم

خواهشا ادامه مطلب رو بخونین... 


 

ادامه نوشته

وای به حال دگران

از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران

رفتم از کوی تو لیکن عقب سرنگران

ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی

تو بمان  با دگران وای به حال دگران

رفته چون مه به محاقم که نشانم ندهند

هر چه آفاق بجویند کران تا به کران

میروم تا که به صاحبنظری بازرسم

محرم ما نبود دیده‌ی کوته نظران

دل چون آینه‌ی اهل صفا می‌شکنند

که ز خود بی‌خبرند این ز خدا بیخبران

دل من دار که در زلف شکن در شکنت

یادگاریست ز سر حلقه‌ی شوریده سران

گل این باغ بجز حسرت و داغم نفزود

لاله رویا تو ببخشای به خونین جگران

ره بیداد گران بخت من آموخت ترا

ورنه دانم تو کجا و ره بیداد گران

سهل باشد همه بگذاشتن و بگذشتن

کاین بود عاقبت کار جهان گذران

شهریارا غم آوارگی و دربدری

شورها در دلم انگیخته چون نوسفران

 

شهریار

و چه میشد.......

تو به من خندیدی ....
و نمی دانستی  ....
من به چه دلهره از باغچه همسایه                 سیب را دزدیم .....
باغبان در پی من تند دوید
سیب را دست تو دید
غضب آلود به من کرد نگاه
سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک  ..........
و تو رفتی و هنوز .......
سالها هست که در گوش من آرام آرام
خش خش گامهایت تکرار کنان
میدهد آزارم ........
و من اندیشه کنان                           غرق این پندارم .....
که چرا ؟                     خانه کوچک ما ....
سیب نداشت  ........... .

برج ایفل ، وقتی با آیفون 100 روبرو شود

یارو زیر تابوت زنش اینقدر خوشحال بود که داد میزد؛لا اله ایوالله

 ایا میدانید که انسان وقتی به سن 100 سالگی میرسه موهای مشکی جای موهای سفید در سرش رشد میکنه!!!

زندگی اجبار نیست..


شاید آن روز که سهراب نوشت زندگی اجباریست


 

دلش از غصه حزین بود و غمین

 

حال من می گو یم

 

زندگی یک در و دروازه و دیوار که نیست

 

که نشد بال زد و پرواز کرد

 

زندگی اجبار نیست

     

زندگی بال و پری دارد و مهربان تر از مهتاب است

 

تو عبور خواهی کرد

 

از همان پنجره ها

 

با همان بال و پر پروانه

 

به همان زیبایی

 

به همان آسانی

 

زندگی صندوقچه ی اسرار پرستو ها نیست

        

زندگی آسان است

 

بی نهایت باید شد تا آن را یافت

         

زندگی ساده تر از امواج است

 

پس بیا تا بپریم

 

و تا شبنم آرامش صبح

 

تا صدای پر مرغان اقاقی بال و پر باز کنیم

 

تا توانیم که ازاول آغاز کنیم و تا نهایت برویم...

 

ادامه نوشته

به سلامتی

به سلامتی پسر بچه ای که پولهای مچالشو گذاشت جلو فروشنده و گفت:برا روز پدر یه کمربند میخوام...!فروشنده گفت چه جنسی باشه؟؟ پسر بچه گفت فرقی نمیکنه فقط موقع زدن دردش کم باشه.....

...

لوکس ترین هواپیمای مسافربری در نمایشگاه مسکو 2013


حیرت انگیزه ه ه ه ه

تفاوت بین دانشجویان دختر و پسر

سر کلاس

دخترا:با کلی اوقول منقل ردیف اول، پا به پای استاد, استاد میشه دوباره بگین، تبحر

 وحشتناک در پرسیدن سوال های تابلو!!!

پسرا:داداش کایکو,من بچه کف دانشکده ام,حضور در کلاس با حداقل 10الی15

دقیقه تاخیر,ردیف آخر,فرو کردن خودکار تو پهلوی سمت راستی,

ادای استادو درآوردن،ادامه ی خواب صبح در کلاس، اشاره به ردیف جلویی:

ببین من چند تا غیبت دارم!!، جک نوشتن روی جزوه سمت چپی,

 حاضری زدن یه نفر به جای هشت نفر!!!

 

شب امتحان

 

پسرا: بد نام برو از همه دور شو(خطاب به بچه درس خوان ها)بد مصب چقد جزوه

 گفته!!!15نفری روی یک کتاب ریختن,دسته جمعی تا صبح بیدار بودن!!!

دخترا: راس ساعت 9 شب با زدن 15 دور خوابیدن,من آخر علمم!!!

 

 سر جلسه امتحان

دخترا:درمانده,بن بست استرس,دارم خفه میشوم,گوش های آویزان,چشم های

وق زده, وای اگه نمرم پایین بشه (کمتر از نوزده!!!!!!!!!)

 پسرا:زود برگتو ندیا، خاراندن گوش,برو چای دم کن بعد از امتحان هستیم,

 وای که مردم از خوشی, داداش برگتو بگیر اینورتر منم ببینم،

غلومی جات کجاس؟؟؟

تقلب

دخترا:چندش آور,اگر بمیرم هم انجام نمی دهم,فعل قبیحه,حرامشان بشود ایشالا!!!

پسرا:بغلی بگیر,یکی برای همه و همه برای یکی,هوش سرشار,دستان شعبده باز,

چشمان دوربین,نظام اطلاع رسانی نوین,پیش مراقب و معلق بازی,ما آخرشیم,

عزم آدما بلند, اگه مردی منو بگیر همه جوره پایه ایم!!!

 

 فارغ التحصیلی

پسرا:بی خیال,زندگی جریان دارد,روزی از همین روزها,آنقدری صبر می کنند که

 مراسمی چیزی برگزار شود تا همه مسئولان دانشگاه رو یه جا گیر بیارن و

از همه شان یه جا امضا بگیرند!!!

دخترا:چقدر خوبه,از این بهتر نمی شه,بلند گو به دست:لیسانسمو گرفتم,

در به در از این اتاق به اون اتاق برای امضای فرم فارغ التحصیلی,

هیچ کس را گیر نیاورده واسه امضا,کفر درآمده,اینجا چرا اینجوریه,

اه اه...اصلا به تحصیل کرده ها بها نمی دن,من میرم انگلیس!!!